
کتاب رمان محاکمه نویسنده فرانس کافکا
کتاب رمان محاکمه بزبان آلمانی ( Der Protzeb ) نویسنده : فرانس کافکا ترجمه : علی اصغر حداد که یکی از مهمترین آثار این نویسنده آلمانی می باشد که در اصل ترجمه یکی از سه رمان این نویسنده بنام Der Romance و با نام اصلی Der Protzeb ( به انگلیسی The Trial ) می باشد .
داستان کتاب :
محاکمه ، رمان آلمانی زبان ، نویسنده شناخته شده و نامدار ، فرانتس کافکا ، در اصل پس از مرگش در سال 1925 منتشر شد. یکی از کارهای مهم کافکا ، و شاید بدبینانه ترین او ، این داستان سورئال ( Surreal ) از یک مرد جوان است که خود را درگیر ذهن بی فکر می کند بوروکراسی قانون مترادف با اضطراب و احساس بیگانگی عصر مدرن و مبارزه یک فرد عادی با اقتدار بی دلیل و نامعقول است. این کتاب را غالباً به عنوان پیش بینی تخیلی از توتالیتاریسم ( تمامیت خواهی ) در نظر گرفته می گیرند .
این روایت از جمله آغازین کتاب شروع می شود : کسی حتماً به جوزف ک. افترا زده است ، برای یک روز صبح ، بدون اینکه مرتکب کاری اشتباه شده باشد ، دستگیر شد. سی امین سالگرد تولد K. است و یک جفت نگهبان به خانه شبانه روزی او رسیده اند تا به او اطلاع دهند که وی دستگیر شده است. مدت کوتاهی او را به بازرس احضار می کنند ، که در اتاق خواب یک مستاجر دیگر است. بازرس نمی داند اتهامات چیست اما به ک می گوید که او آزاد است که زندگی خود را مثل همیشه ادامه دهد. ک. به بانکی که در آن کار می کند می رود و بعداً به او گفته می شود که یک سری جلسات دادرسی در روزهای یکشنبه برگزار خواهد شد.
K. از زمان حضور وی مطلع نمی شود ، اما او صبح روز یکشنبه به آدرسی که به او داده شده است می رود ، که ثابت می کند آدرس یک ساختمان بزرگ اجاره ای است. سرانجام یک زن خدمتکار او را به یک سالن اجتماعات شلوغ هدایت می کند ، جایی که قاضی رسیدگی کننده دادرسی را به خاطر دیرکردن کسی سرزنش می کند. ک. با انرژی به معالجه خود اعتراض کرده و فساد نظام را محکوم می کند. هنگام خروج ، قاضی دادگاه به او می گوید که با عدم شرکت در جلسه دادرسی به پرونده خود آسیب رسانده است. دیگر احضاریه ای نمی رسد ، بنابراین ک. صبح روز یکشنبه بعد به ساختمان بازمی گردد و فقط توسط خانم خدمتکار به او می گویند که دادگاه جلسه ای ندارد. شوهر او ( خدمتکار ) رابط دادگاه است و او پیشنهاد می کند دفاتر دادگاه حقوقی را به ک. در حالی که K. احساس خستگی شدید می کند ، اما پس از اینکه دو مقام در خارج از خانه به او کمک می کنند ، بلافاصله بهبود می یابد .
چند روز بعد ، وقتی کار را ترک می کند ، K. صدایی را از انبار می شنود و در داخل آن نگهبانانی را که دستگیر کرده اند می بیند که به دلیل شکایت از رئیس دادگاه ، آنها را شلاق می زنند. بعداً عموی K. او را نزد وکیل مدافع دکتر Huld می برد. اگرچه هولد به دلیل عارضه قلبی در رختخواب است ، اما علاقه زیادی به پذیرش K. به عنوان مشتری دارد. رئیس دفتر دادگاه از گوشه تاریکی اتاق بیرون می آید و او و هولد در این مورد بحث می کنند. پرستار هالد لنی K. را از اتاق خارج می کند و او را فریب می دهد. او همچنین به او می گوید که بیش از حد لجبازی می کند و باید به گناه خود اعتراف کند. عموی K. از بی توجهی برادر زاده اش به پرونده خود عصبانی است .
هفته هایی می گذرد ، که در آن K. تمرکز بر کار دشوارتر می شود و همچنین از کار عمدتا نامرئی وکیل خود از طرف او ناراضی می شود. یک روز مشتری بانک پیشنهاد می کند که از نقاش دربار ، تیتورلی کمک بگیرد. با توجه به بی گناهی K. ، تیتورلی می گوید که می تواند به K. کمک کند ، اگرچه او نشان می دهد که ، به تجربه وی ، هیچ کس تبرئه نشده است. با این حال ، او معتقد است که K. می تواند یک برائت ظاهری بدست آورد که موقت است و از این رو خطر احیای مجدد اتهامات را به وجود می آورد ، یا تعویق نامحدود را که نیاز به تشکیل پرونده های منظم و ظهور دارد. هر یک از آنها ممکن است از رسیدن پرونده به مرحله مجازات جلوگیری کند.
وقتی K. برای اخراج هولد می رود ، با بلاک ، بازرگان که مشتری دیگر Hulds است ، ملاقات می کند. پرونده Block پنج سال است که ادامه دارد و او مخفیانه وکلای دیگری را درگیر کرده و سعی کرده است خودش را وکالت دهد. هالد قدرت خود را بر بلاک نشان می دهد تا ک. را از برکناری وی منصرف کند. بعداً در محل کار ، از K. خواسته می شود یک کلیسای جامع محلی را به مشتری ایتالیایی نشان دهد ، اما مشتری نمی تواند در ساعت مقرر برسد. کشیشی در منبر کناری ظاهر می شود و نشان می دهد که او روحانی زندان است. او به ک. اطلاع می دهد که پرونده او بد پیش می رود ، زیرا وی در حال حاضر مقصر شناخته شده است. کشیش سپس مثلی گیج کننده به او می گوید ...
بیوگرافی نویسنده :
نویسنده فرانتس کافکا در یک خانواده در سطح بالاتر از متوسط رشد کرد. وی پس از تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه پراگ ، به کار بیمه پرداخت و عصرها نیز می نوشت. در سال 1923 ، برای تمرکز بر نویسندگی به برلین نقل مکان کرد ، اما اندکی بعد در اثر سل درگذشت. دوستش مکس برود ( Max Brod ) بیشتر کارهایش را پس از مرگ مانند آمریکا و قلعه منتشر کرد .
فرانتس کافکا پسر ارشد یک خانواده بود که در 3 ژوئیه 1883 در پراگ ، پایتخت بوهمیا ، پادشاهی که بخشی از امپراتوری اتریش-مجارستان بود ، متولد شد.
فاجعه خانه کافکا را شکل داد. دو برادر کوچکتر فرانتس ، گئورگ و هاینریش ، در کودکی در 6 سالگی کافکا درگذشتند و او تنها پسر خانواده ای بود که شامل سه دختر شد (که بعداً همه در اردوگاه های مرگ نازی ها یا یک گتو لهستانی می میرند).
کافکا رابطه سختی با هر دو والدین خود داشت. مادرش ، جولی ، یک خانه دار فداکار بود که برای درک رویاهای پسرش برای نویسنده شدن ، از عمق فکری برخوردار نبود. پدر کافکا ، هرمان ، شخصیتی نیرومند داشت که غالباً خانه کافکا را تحت فشار قرار می داد. او در تجارت موفق بود و زندگی خود را با خرده فروشی لباس های زنانه و مردانه انجام می داد .
پدر کافکا تأثیر عمیقی در زندگی و نویسندگی کافکا داشت. او یک جور ستمگر بود ، با خوی شرور و قدردانی کمی از جنبه خلاق پسرش. به اعتقاد وی ، بیشتر مبارزات شخصی کافکا ، در روابط عاشقانه و سایر روابط ، ناشی از روابط پیچیده اش با پدرش بود. در ادبیات او ، شخصیت های کافکا غالباً در برابر نوعی قدرت طاقت فرسا قرار می گرفتند ، نیرویی که به راحتی می تواند اراده انسان ها را بشکند و احساس ارزشمندی آنها را از بین ببرد.
به نظر می رسد کافکا ارزش بسیاری از ارزشهای خود را مستقیماً از خانواده ، به ویژه پدرش گرفته است. در بیشتر زندگی بزرگسالی خود ، او در نزدیکی پدر و مادرش زندگی می کرد .
زبان آلمانی زبان اول او بود. در حقیقت ، علی رغم سوابق چک بودن و ریشه های یهودی بودن ، هویت کافکا به فرهنگ آلمان علاقه داشت.
کافکا کودک باهوشی بود که حتی در Altstädter Staatsgymnasium ، یک دبیرستان دقیق برای نخبگان دانشگاهی ، در مدرسه خوب ظاهر شد. هنوز هم ، در حالی که کافکا احترام معلمان خود را جلب می کرد ، تحت کنترل آنها و مدرسه تحت نظارت زندگی خود قرار گرفت .