
آلبوم موسیقی فرانسوی اوریجینال کلاسیک پاپ Demis Roussos 1997
آلبوم موسیقی فرانسوی زبان " 1997 Demis Roussos " ( دمیس روسس ) با اسم آلبوم Mon Ile در سبک همیشگی این خواننده Classic Pop که بیست و هشتمین آلبوم خواننده یونانی و مشهور موسیقی پاپ یونان که در سال 2015 درگذشت می باشد . Demis Roussos مشهورترین خواننده پاپ یونان در سطح جهانی با فروش بیش از شصت میلیون Records از آلبومهایش بحساب می آید . این خواننده مدتها نیز و در طول دهه هفتاد میلادی در گروه موسیقی Aphrodites Child در سبک Progressive Rock بعنوان خواننده حضور داشت . عکس شماره یک و دو عکس خود دیسک و کددیجیتالی سی دی که توسط شرکت تولید کننده محصول در پشت آن مندج شده می باشد که اصلی ترین نشانه و علامت دیسک اوریجینال است .
خانواده روسوس دو نسل در مصر بودند و در 15 ژوئن 1946 آرتمیوس ونتوریس روسوس در اسکندریه متولد شد. مادر او، اولگا، و پدرش، جورج، هر دو یونانی، نیز در کشوری متولد شده بودند که والدینشان در دهه 1920 به آنجا آمده بودند. با پیروی از رسم یونانی، نوزاد به نام پدربزرگ پدری اش نامگذاری شد، دمیس نام برای آرتمیوس بود. او از همان دوران کودکی در موسیقی محلی غوطه ور بود و در معرض تأثیرات بیزانسی و عربی قرار گرفت. او که جذب آواز شد، به گروه کر کلیسای بیزانس یونان پیوست که به مدت پنج سال به عنوان تکنواز با آنها آواز خواند. در همان زمان به مطالعه تئوری موسیقی پرداخت و نحوه نواختن گیتار و ترومپت را آموخت. زمانی که بحران سوئز در سال 1961 بوجود آمد ، قبل از آن همه چیز خوب پیش می رفت. ساکنان مصر مجبور به ترک کشور شدند و روسوس ها - آقای روسوس پدر دمیس مهندس یک شرکت ساخت و ساز ملک بود - به سرزمین مادری خود، یونان بازگشتند. دمیس در سن 17 سالگی، تنها با موسیقی در سر و با ناامیدی بزرگ مادرش که امیدوار بود او را به بهترین مدرسه آتن بفرستد، اولین گروه خود را به نام The Idols تشکیل داد که در آن گیتار باس می نواخت . در آن زمان اعضای گروه پسر عموی او جو، ناتیس لالایتیس، نیکوس تسیلویان و آنتونی بودند. یک اتفاق به این معنی بود که یک روز دمیس مجبور شد برای مدت کوتاهی جای خواننده گروه را بگیرد و او یک موسیقی روحانی آفریقایی-آمریکایی، بنام The house of the rising sun و یکی دیگر از موفقیت های محبوب آن زمان، When a man loves a woman خواند. زن. عموم مردم بلافاصله با صدای او جذب شدند. او که با میل شدید به استقلال غلبه کرده بود، شروع به احساس نیاز به کنترل زندگی خود کرد. از این پس، گروههای موسیقی و کلوپها بخشی از زندگی روزمره او شدند. ملاقات با لوکاس سیدراس و آرگریس کولوریس او را به بازی در موفقیت های بین المللی لحظه ای در کلوپ ها سوق می دهد. نقطه عطف بزرگ حرفه موسیقی او ملاقات او با ونجلیس پاپتاناسیو در تابستان 1966 بود. یک آهنگ خاص ونجلیس را با صدای منحصر به فرد دمیس آشنا کرد. او در گروه خود بیشتر و بیشتر شروع به خواندن کرد، اغلب به عنوان تک نواز. با این حال، چند ملاقات با ونجلیس انجام شد. این نوازندگان جوان که از صحنه موسیقی بین المللی جدا شده بودند، به زودی متوجه شدند که یک حرفه جالب فقط در خارج از کشورشان قابل انجام است.
دمیس گروه خود را ترک کرد و شروع به تمرین آهنگ های جدید با ونجلیس کرد. در پایان مارس 1968، لوکاس و دمیس با قطار به لندن رفتند. قرار بود ونجلیس چند روز بعد به آنها ملحق شود. سرنوشت طور دیگری تصمیم گرفت. هنگامی که آنها به دوور، در مرز انگلیس، بدون مجوز کار رسیدند، مأموران گمرک عکس ها و نوارهایی را در چمدان آنها کشف کردند و به سرعت متوجه شدند که قصد واقعی آنها چیست. نوازندگان جوان سفر خود را کوتاه کردند. در پاریس که در دام شرایط گرفتار شده بودند، پس اندازشان روز به روز از بین می رفت. نمیتوانستند پاریس را که در آن ناآرامی در راه بود، ترک کنند، فقط یک ضبط میتوانست آنها را از تنگنا خارج کند. آنها متوجه شدند که فونوگرام در حال برگزاری یک کنفرانس بین المللی است و با تمام شهامتی که پیدا کردند، به ملاقات با مدیران رفتند و وضعیت خود را توضیح دادند. یک قرارداد سختگیرانه، که وعده انحصار را به مدت شش سال می داد، تنظیم شد. در مواجهه با نیاز به کار، قرارداد را امضا کردند و توانستند ضبط را آغاز کنند. رویای آنها بالاخره محقق شد. در زیرزمینی به مساحت 4 متر مربع در نزدیکی پورت ایتالیا بود که در آنجا تمرین می کردند که باران و اشک ساخته ونجلیس متولد شد. شعر توسط بوریس برگمن، ترانه سرای جوانی که توسط کمپانی ضبط به آنها معرفی شد، نوشته شده است. ضبط تکآهنگ بهطور شدید در شرایط نسبتاً غیرعادی انجام شد. روز بعد استودیو به دلیل اعتصاب عمومی تعطیل شد. چند هفته بعد «باران و اشک» شماره یک جدول بود. ضربه زده بودند! آنها خودشان تفاوت بسیار کمی در کاری که انجام میدادند میدیدند، اما شروع به دریافت پیشنهاد برای کنسرت کردند و با موفقیت روبرو شدند. در ژوئن، یک هفته اجرا در المپیا به عنوان افتتاحیه سیلو وارتان یک موفقیت واقعی بود. آنها تابستان را در باشگاه های جنوب فرانسه گذراندند. موفقیت آنها همچنان رو به رشد بود. صدها هزار نسخه از اولین آلبوم آنها فروخته شد و صدای فوقالعاده دمیس با آهنگهای «ساعت پنج است»، «میخواهم زندگی کنم»، «پایان دنیا» و «بهار، تابستان» موفقیتهای بسیار بیشتری را برای آنها به ارمغان آورد. ، زمستان و پاییز. این پنج تک آهنگ موفق با دو آلبوم همراه بود که یکی از آنها شماره یک شد. این گروه در آلمان، هلند، بلژیک، فرانسه و ایتالیا به رتبه یک صعود کرد... «Aphrodites Child» به مدت دو سال ادامه داشت. آنها در این مدت 239 بازی تلویزیونی داشتند. دمیس با مونیک ازدواج کرد که از او صاحب یک دختر به نام امیلی شد. اما ونجلیس ناراضی بود. او موسیقی جدیتری میخواست، بیشتر شبیه موسیقیهایی که به تنهایی ساخته بود. او آرزو داشت با بازارهای انگلیس و آمریکا مقابله کند، از تورها دست بکشد و وقت خود را به کار استودیویی اختصاص دهد. این یک لحظه حساس برای گروه بود: پس از سه ماه ضبط پرهزینه، شرکت ضبط وحشت کرد. پس از مشاجره شدید بین ونجلیس و لوکاس، فروپاشی گروه اجتناب ناپذیر شد. در نهایت این تنها ونجلیس بود که یک سال بعد آلبومی را که در آن زمان به عنوان یک شاهکار کلاسیک دیده می شد، به پایان رساند. دمیس با حمایت شرکت ضبط فونوگرام، کار انفرادی را آغاز کرد.